گوزولغتنامه دهخداگوزو. (ص نسبی ) آنکه بسیار گوزد. که بسیار تیز دهد. آنکه بسیار باد از او دفع شود. (یادداشت مؤلف ).
جزکلغتنامه دهخداجزک . [ ] (اِ) جبار. (مهذب الاسماء). و آن حرارتی باشد که در سینه پدید آید از خشم یا گرسنگی .