18 مدخل
از بین بردن، کاستن، کم کردن، کاهیدن، کسر کردن، گرفتن
کشش
تخریب، کسر شان، کسر، افترا، کاهش، بد گویی
تخریب شده، کاستن، کم کردن، کاهیدن، کسر کردن، گرفتن
تخریب کننده
detract
detraction
antagonist, antipathetic, critic, detractor, enemy, foe