ساقورلغتنامه دهخداساقور. (ع اِ) گرمی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آهنی است که بدان خر را داغ کنند. (منتهی الارب ). آهنی است که در آتش می تابند و اسب و شتر و امثال آن را با آن
ساقورفرهنگ انتشارات معین[ ع . ] (اِ.) 1 - گرمی ، حرارت . 2 - آهنی که با آن چارپایان را داغ کنند. 3 - نوعی زخم و جراحت .
صاقورلغتنامه دهخداصاقور. (ع اِ) تبر بزرگ . (منتهی الارب ). || میتین . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). || زبان . (منتهی الارب ). || بلای سخت . نازله ٔ شدید. (اقرب الموارد).
ساطورقصابیگویش اصفهانی تکیه ای: sâtur طاری: sâtür طامه ای: sâtur طرقی: sâtür کشه ای: sâtir نطنزی: sâtur