خاطرجمعیفرهنگ مترادف و متضادآسودگی، اطمینان، بیتشویشی، اطمینانخاطر، اعتماد، راحتی، وثوق ≠ پریشانخاطری
خاطرجمعلغتنامه دهخداخاطرجمع. [ طِ ج َ ] (ص مرکب ) مقابل پریشان خاطر. (آنندراج ). مقابل پریشان خیال . مطمئن . بی تشویش . دل آسوده . فارغ بال . آسوده خاطر.
certainدیکشنری انگلیسی به فارسیمسلم - قطعی، خاطرجمعی، بعضی، بعض، معین، مسلم، قطعی، فلان، معلوم، محقق، تاحدی، خاطر جمع
اطمینانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال یقان، خاطرجمعی، دلگرمی، اعتماد، یقین، اعتقاد، باور، نظر پیشداوری خودرأیی وثوق، توکل، اتکا، اتکال رأی اعتماد اطمینان بهخود، خودباوری، اعتما
اطمینانفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. خاطرجمعی ناشی از رسیدن به یقین؛ تردید نداشتن در مورد چیزی.۲. آرامش خاطر به دلیل اعتماد به کسی. اطمینان دادن: (مصدر لازم) خاطرجمعی دادن؛ آسودهخاطر ساختن. اطم
assurancesدیکشنری انگلیسی به فارسیاطمینان، تضمین، بیمه، ضمانت، تعهد، قید، پشت گرمی، خاطرجمعی، گستاخی، گرفتاری، وثیقه، گروی، خود رایی، خود سری، دل گرمی
assuranceدیکشنری انگلیسی به فارسیتضمین، اطمینان، بیمه، ضمانت، تعهد، قید، پشت گرمی، خاطرجمعی، گستاخی، گرفتاری، وثیقه، گروی، خود رایی، خود سری، دل گرمی