adviseدیکشنری انگلیسی به فارسیتوصیه، مشورت دادن، نصیحت کردن، توصیه دادن، پند دادن، اگاهانیدن، قضاوت کردن، رایزنی کردن، خبر دادن
توصیه کردندیکشنری فارسی به انگلیسیadvise, commend, counsel, endorse, prescribe, recommend, suggest, teach