شیسلهلغتنامه دهخداشیسله . [ ل َ / ل ِ ] (ص ) شیشله . (یادداشت مؤلف ): الفخ ؛ شیسله کردن جامه . الوهی ؛ شیسله شدن و دریده شدن . (المصادر زوزنی ). رجوع به شیشله شود.
شیستوارگیschistosityواژههای مصوب فرهنگستانبرگوارگی در شیست یا دیگر سنگهای بلورین دانهدرشت که ناشی از صفبندی موازی دانههای کانیِ صفحهای (میکا) یا بلورهای نابرابر کانیهای دیگر باشد
شیستوارگی صفحۀ محوریaxial plane schistosityواژههای مصوب فرهنگستانشیستوارگی در سنگها که به موازات صفحۀ محوری چین توسعه یافته است