هبولغتنامه دهخداهبو. [ هَُ ب ُوو ] (ع مص ) بلند برآمدن گرد وخاک . (ناظم الاطباء). بلند برآمدن غبار. (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). || گریختن . || مردن . (منتهی
نالهلغتنامه دهخداناله . [ ل َ / ل ِ ] (اِمص ) (از: نال ، نالیدن + ه ، پسوند اسم مصدر، اسم معنی ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). آواز و صدائی که از روی درد و زاری از آدمی برآید.
قازقولنگواژهنامه آزادظاهرا در گویش دزفولی منظور همان لک لک است. به وسیله ای قیف مانند که برای جلوگیری از پخش شدن خاکستر ذغال رو قلیان میگذارند.