ناشنوایی مرکزیcentral deafnessواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ناشنوایی ناشی از آسیبدیدگی مسیرهای عصبی یا اختلال در مرکز شنوایی مغز
ناشنواییdeafness, anacusisواژههای مصوب فرهنگستانکمشنوایی بسیار عمیق با آستانۀ شنوایی بیش از 90 دسیبل که در آن فراگیری زبان گفتاری بدون تقویتکننده و روشهای آموزشی ویژه امکانپذیر نیست متـ . کمشنوایی عمیق
ناشنوایی پسازبانیpostlingual deafness, postlinguistic deafnessواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ناشنوایی که پس از رشد گفتار و زبان رخ میدهد
ناشنوایی پیشازبانیprelingual deafness, prelinguistic deafnessواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ناشنوایی که پیش از رشد گفتار و زبان رخ میدهد
ناشنوایی مادرزادcongenital deafnessواژههای مصوب فرهنگستانکمشنوایی عمیقی که معمولاً پیش از تولد یا در هنگام آن رخ میدهد
گوشلغتنامه دهخداگوش . (اِ) آلت شنوائی . عضوی که بدان عمل شنیدن انجام گیرد. معروف است ، و به عربی اُذُن گویند. (برهان ). اذن و آلت شنیدن در انسان و دیگر حیوانات و جزء خارجی مجرا
اسکوبلغتنامه دهخدااسکوب . [ ] (اِخ ) شهریست در روم ایلی مرکز ولایت قوصوه بساحل نهر «واردار» در 180 هزارگزی شمال غربی سلانیک . قسمت اعظم شهر در جهت شمال شرقی نهر مزبورواقع است و ف
خانهلغتنامه دهخداخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنو
تاجیکستانلغتنامه دهخداتاجیکستان . [ ک ِ ] (اِخ ) جمهوری شوروی درآسیا، کوچکترین بخش دولت اتحاد جماهیر شوروی سابق . دارای 1175000 سکنه (که آنان را تاجیک نامند). بین ازبکستان و افغانستا
غلاملغتنامه دهخداغلام . [ غ ُ] (ع اِ) کودک . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). کودک شهوت پدیدآمده . (ترجمان علامه ٔ جرجانی تهذیب عادل نسخه ٔکتابخانه ٔ لغت نامه ). پسر از هنگام ولاد