شارلمانلغتنامه دهخداشارلمان . [ ل ُ ] (اِخ ) شارلمانی . رجوع به شارلمانی و الحلل السندسیه ج 1 ص 322 وفهرست ج 2 و تاریخ اسلام دکتر فیاض چ 2 ص 217 شود.
شارلمانیلغتنامه دهخداشارلمانی . [ ل ُ ] (اِخ ) شارلمان . شارل اول یا شارل کبیر پسرپین قصیرالقامه و برت لنگ دراز . اعراب وی را قارلة مینامند. وی در سال 742م . در نوستری تولد و بسال 8
شارلمانلغتنامه دهخداشارلمان . [ ل ُ ] (اِخ ) شارلمانی . رجوع به شارلمانی و الحلل السندسیه ج 1 ص 322 وفهرست ج 2 و تاریخ اسلام دکتر فیاض چ 2 ص 217 شود.
شارلمانیلغتنامه دهخداشارلمانی . [ ل ُ ] (اِخ ) شارلمان . شارل اول یا شارل کبیر پسرپین قصیرالقامه و برت لنگ دراز . اعراب وی را قارلة مینامند. وی در سال 742م . در نوستری تولد و بسال 8
لویسلغتنامه دهخدالویس . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن شارلمان (ملک اکیطانیه ). (الحلل السندسیة ج 2 ص 208، 209، 210، 211، 216، 267).