شبنمگویش اصفهانی تکیه ای: šewnam طاری: šewnam طامه ای: šabnam طرقی: šewnam کشه ای: šewnam نطنزی: šewnem
شبنملغتنامه دهخداشبنم . [ ش َ ن َ ] (اِ مرکب ) صقیع. (بحر الجواهر). قطرات ریزه ٔ آب که در شبهای مرطوب بر زمین ریزد. (فرهنگ نظام ). بخار آب که به شکل قطره های بسیار کوچک در شبهای
afflictionsدیکشنری انگلیسی به فارسیمصیبت ها، رنج، مصیبت، درد، رنجوری، شکنجه، پریشانی، مشقت، سیاه بختی، غم زدگی