گاییدنلغتنامه دهخداگاییدن . [ دَ ] (مص ) رجوع به گائیدن شود. شعوری بیت ذیل را از ابوالمعالی شاهد آورده است : زن گرفتن سود دارد لیک ذوق دل نبودمیکند دفع وطر گاییدنش دردسر است .شعور
گاییدنفرهنگ انتشارات معین(دَ) (مص م .) 1 - انجام عمل جماع به وسیلة جنس نر. 2 - (عا.) کسی را به زحمت انداختن و کلافه کردن .
گاییدنلغتنامه دهخداگاییدن . [ دَ ] (مص ) رجوع به گائیدن شود. شعوری بیت ذیل را از ابوالمعالی شاهد آورده است : زن گرفتن سود دارد لیک ذوق دل نبودمیکند دفع وطر گاییدنش دردسر است .شعور