لوکیواژهنامه آزاددهي در كنار بريد از دهستان چغاپور از بخش خورموج تعداد سكنه ان 10 خانوار بود و كار اهالي كشاورزي و دامداري بود
لوکیانوسلغتنامه دهخدالوکیانوس . (اِخ ) قیصر روم . رجوع به لوثیوس ارلیوس وروس کمدوس شود. (ایران باستان ج 3 ص 2589).
لوکیدنلغتنامه دهخدالوکیدن . [ دَ ] (مص ) غیژیدن . کون خیزه کردن . درشت و ناهموار رفتن . (جهانگیری ). خزیدن . درشت و ناهموار به راه رفتن . با زانو و کف دست و نشسته به راه رفتن طفلا
لوکیوسلغتنامه دهخدالوکیوس . (اِخ ) یکی ازمنسوبان پولس است . (رساله ٔ رومیان 16:21) و در تقلید وارد است که او اسقف کنخریا و دور نیست که همان خود لوکیوس 2 باشد که شخصی قیروانی و یکی
لوکینیواژهنامه آزادنام کوهی در دهستان کالک، شهرستان چابهار، در 120 کیلومتر غرب شمالی چابهار، شمال رئستای دارک.
لوکیانوسلغتنامه دهخدالوکیانوس . (اِخ ) قیصر روم . رجوع به لوثیوس ارلیوس وروس کمدوس شود. (ایران باستان ج 3 ص 2589).
لوکیدنلغتنامه دهخدالوکیدن . [ دَ ] (مص ) غیژیدن . کون خیزه کردن . درشت و ناهموار رفتن . (جهانگیری ). خزیدن . درشت و ناهموار به راه رفتن . با زانو و کف دست و نشسته به راه رفتن طفلا
لوکیوسلغتنامه دهخدالوکیوس . (اِخ ) یکی ازمنسوبان پولس است . (رساله ٔ رومیان 16:21) و در تقلید وارد است که او اسقف کنخریا و دور نیست که همان خود لوکیوس 2 باشد که شخصی قیروانی و یکی
خورده لوکیلغتنامه دهخداخورده لوکی . [ خُرْ دَ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرشیو بخش مرکزی شهرستان سقز، واقع در 13هزارگزی خاور سقز و جنوب شوسه ٔ سقز به سنندج . این ده کوهستانی با آب و هو