عی عیلغتنامه دهخداعی عی . [ ع َ ع َ ] ( صوت ) کلمه ای است که بدان گوسپند را زجر کنند، و آن در خراسان مصطلح است .
ایلغتنامه دهخداای . [ اَ / اِ ] (حرف ندا) کلمه ٔ ندا مانند: ای برادر، ای خدا، ای آقا. (ناظم الاطباء). حرف نداست نحو: ای ربی . (منتهی الارب ). کلمه ای که بدان کسی را خوانند : ا
دوموج دارای بسامدهای مختلف را به هم آمیختن (و بسامد تازه ای را ایجاد کردن)دیکشنری فارسی به انگلیسیbeat
دسپلنه دسپلنهواژهنامه آزاد(میمه ای) دَسْپِلْنَه دَسْپِلْنَه یا دَسْپِلْنَه دَسْپِلْنَه کردن؛ دَسْ-پِلْ-نَه-دَسْ-پِلْ-نَه شش بخش است، به معنای دنبال چیزی گشتن؛ دنبال شیئی گشتن در تاریکی؛