بشغلغتنامه دهخدابشغ. [ ب َ ] (ع اِ) باران نرم و ضعیف که روان نگردد. بشغة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
بشغلغتنامه دهخدابشغ. [ ب َ ] (ع مص )باران نرم و ضعیف بر زمین باریدن : بشغت الارض مجهولاً. (منتهی الارب ). باران نرم ضعیف باریده شدن بر زمین .باران نرم و ضعیف باریدن آسمان . (از
بشغةلغتنامه دهخدابشغة. [ ب َ غ َ ] (ع اِ) باران نرم و ضعیف که روان نگردد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به بشغ شود.
بشغرهلغتنامه دهخدابشغره . [ ب َ غ َ رَ / رِ ] (اِ) ساخته و پرداخته شده را گویند. (برهان ). ساخته شده بود. (جهانگیری ). در برهان ساخته و پرداخته شده را گویند و این مصحف همان لغت ا
بشغطلغتنامه دهخدابشغط. [ ب َ غ َ ] (ع مص ) بجغط. فریاد زدن . (دزی ج 1 ص 90). || خواندن . صدا زدن . (دزی ج 1 ص 90).