طلغتنامه دهخداط. (حرف ) نشانه ٔ حرف نوزدهم از حروف تهجی عرب . و نام آن طاء و طی و طِ است و نیز آن را طاء مشالة نامند و آن از حروف مطبقة و حروف هفت گانه ٔ مستعلیه و هم مصمتة و
طلقفرهنگ انتشارات معین(طَ) [ معر. ] (اِ.) معرب تلک ؛ سنگی معدنی که به رنگ سفید نقره ای شفاف و براق و قابل تورق است .
طباطبائیلغتنامه دهخداطباطبائی . [ طَ طَ ] (اِخ ) قاسم بن محمدحسنی حسینی طباطبائی قهپائی . سیدی عالم و فاضل و محدثی ماهر بوده و از استاد خود شیخ بهائی و نظایر وی روایت کرده و از مشای
طبعیلغتنامه دهخداطبعی . [ طَ ] (ص نسبی ) جبلی . صاحب غیاث اللغات گوید: طبعی منسوب به طبیعت است ، چرا که حرف ثالث اگر با باشد در حالت نسبت حذف کنند، چنانچه مدنی منسوب به مدینه و
طرقیلغتنامه دهخداطرقی . [ طَ ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن ثابت بن محمد طرقی اصفهانی . متوفی بسال 520 هَ . ق . حافظی ماهر و محدثی آگاه بوده است . رجوع به انساب سمعانی برگ 370 الف شو
طمیملغتنامه دهخداطمیم . [ طَ ] (ع ص ) اسپ نیکورو سریع و شتاب . (منتهی الارب ). اسب نیک تیزرو. (منتخب اللغات ). || (اِ) نوعی جامه و پارچه ٔ فاخر : هزار قبای اطلس معدنی و ملکی و ط