حانیهواژهنامه آزاداسم دخترانه از القاب حضرت فاطمه زهرا (س). شرین و تو دل برو مهربان و دلسوز - از القاب حضرت زهرا (س) در عربی به معنای پرستار بچه و یا زن مهربان استعمال می شود شیر
هانیهواژهنامه آزادگوارا، نوشین هانیه به فارسی یعنی گوارا ، زلال برابر نان ، .. به انگلیسی یعنی شیرین ، عسل ،.... به کُردی یعنی چشمه ... به هخامنشی یعنی زنی با می و شراب... مادر
حانیةلغتنامه دهخداحانیة. [ نی ی َ ] (ع اِ) می . (منتهی الارب ). خمر. || حاناة. حانوت . دکان می فروش . || می فروشان . (منتهی الارب ).
حانیةلغتنامه دهخداحانیة. [ ی َ ] (اِخ ) شهریست در ساحل شمالی از قسمت غربی جزیره ٔ کریت (اقریطش )، مرکز ولایت کریت به ساحل یمین نهر کلادیسوس ، در جهت غربی شبه جزیره ٔ آکروتیری و ل
حانیةلغتنامه دهخداحانیة. [ ی َ ] (ع ص ) نعت فاعلی مؤنث از حنو. مهربان . || زنی که شوی نکند از مهربانی که با فرزند دارد. (منتهی الارب ). || گوسپند که خم دهد گردن خود را بدون علت
حاشیهفرهنگ انتشارات معین(یِ) [ ع . حاشیة ] (اِ.) 1 - کناره ، کناره لباس ، ناحیه و غیره . 2 - شرحی که بر کنارة رساله یا کتاب نویسند. 3 - اطرافیان از اهل و عیال و خدمتگزاران . 4 - مصاحبا
حانیةلغتنامه دهخداحانیة. [ نی ی َ ] (ع اِ) می . (منتهی الارب ). خمر. || حاناة. حانوت . دکان می فروش . || می فروشان . (منتهی الارب ).
حانیةلغتنامه دهخداحانیة. [ ی َ ] (اِخ ) شهریست در ساحل شمالی از قسمت غربی جزیره ٔ کریت (اقریطش )، مرکز ولایت کریت به ساحل یمین نهر کلادیسوس ، در جهت غربی شبه جزیره ٔ آکروتیری و ل
حانیةلغتنامه دهخداحانیة. [ ی َ ] (ع ص ) نعت فاعلی مؤنث از حنو. مهربان . || زنی که شوی نکند از مهربانی که با فرزند دارد. (منتهی الارب ). || گوسپند که خم دهد گردن خود را بدون علت
حانوتلغتنامه دهخداحانوت . (ع اِ) حانیة. حاناة. دکان می فروش . (منتهی الارب ). میخانه . خرابات . || دکان . (کشف اللغات ) (لطائف اللغات ) (دهار) (غیاث اللغات ) : گفت بد موقوف این ل
حوانیلغتنامه دهخداحوانی . [ ح َ ] (ع اِ) درازترین همه ٔ استخوانهای پهلو. (از منتهی الارب ). دنده های طویل و دراز. (ناظم الاطباء). || ج ِ حانیه ، به معنی می و می فروش : فللّه عهد