15 مدخل
مولدیر، کپک زده، کهنه و فاسد
ریخته گری، پوسیدن، خاک شدن
موجر، قالب گر، پوسیدن، خاک شدن
مولدین، کپک زده، کهنه و فاسد
مشروب، کپک زده، کهنه و فاسد
مولر
molder
Molière
incinerate, molder
burst, disintegrate, dissolve, molder, shatter, tear