فلایةلغتنامه دهخدافلایة. [ ف ِ ی َ ] (ع اِمص ) شپش جستگی در سر. اسم است فلی را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فلی . شپش جستن از میان موهای سر. رجوع به فَلْی شود.
فلایةلغتنامه دهخدافلایة. [ ف ِ ی َ ] (ع اِمص ) شپش جستگی در سر. اسم است فلی را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فلی . شپش جستن از میان موهای سر. رجوع به فَلْی شود.
فلایویلواژهنامه آزادفلایویل صفحه ای فلزی گرد و گردان است که در انتهای میل لنگ موتور بسته می شود. وظیفه آن ذخیره انرژی دورانی درون خود است.