صبالغتنامه دهخداصبا. [ ص َ ] (ع اِ) باد برین که جای وزیدن آن از مطلع ثریا تا بنات نعش است و آن را قبول هم نامند خلاف دبور. (منتهی الارب ). بادی است که از مابین مشرق و شمال وزد
سبعدیکشنری فارسی به انگلیسیbeastly, bestial, brutal, brutish, fell, ferocious, fierce, grim, rapacious, ravenous, savage, tigerish, truculent, wild
صبابلغتنامه دهخداصباب . [ ص َب ْ با ] (ع ص ) صیغه ٔ مبالغه ازصب السماء صباً. (معجم البلدان ). رجوع به صب شود.
صباخلقلغتنامه دهخداصباخلق . [ ص َ خ ُ ] (ص مرکب ) خوش خلق . نیکوخو : کو صباخلقی که از تشویر جاه خلق اوهم بهشت عدن و هم بحر عدن بگریستی .خاقانی .رجوع به صبا شود.
صباسرعتلغتنامه دهخداصباسرعت . [ ص َ س ُ ع َ ] (ص مرکب ) در تندروی به مانند باد صبا. تندرو. بشتاب رو : صباسرعتی رعدبانگ ادهمی که بر برق پیشی گرفتی همی . (بوستان ).رجوع به صبا و رجوع
صباصفتلغتنامه دهخداصباصفت . [ ص َ ص ِ ف َ ] (ص مرکب ) بمانند صبا. بکردار صبا. تند. باشتاب : صباصفت منازل میبرید و شمال شکل ، مراحل قطع میکرد... (سندبادنامه ص 143). رجوع به صبا و ر