سبوبةلغتنامه دهخداسبوبة. [ س َب ْ بو ب َ ] (اِخ ) لقب عبدالرحمن بن عبدالعزیز محدث و محمدبن اسحاق بن سبوبة مجاور محدث است ، و یا به شین معجمه است . (منتهی الارب ).
أَسْبَابَفرهنگ واژگان قرآنسببها (کلمه اسباب به معناي پلهها و راههايي است که به وسيله آن به آسمانها صعود ميکنند ، و ممکن است مراد از ارتقاء اسباب در عبارت "فَلْيَرْتَقُواْ فِي ﭐلْأَسْبَا
سبابةلغتنامه دهخداسبابة. [ س َب ْ با ب َ ] (ع اِ) انگشت شهادت . (دهار) (مهذب الاسماء). انگشت دشنام . (زمخشری ). انگشتی که پهلوی ابهامست چه هنگام سب بدان اشارت کنند. (اقرب الموارد
سببةلغتنامه دهخداسببة. [ س ُ ب َ ب َ ] (ع ص ، اِ) آنکه مردم را دشنام بسیار دهد. (منتهی الارب ). دشنام دهنده . (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد).
سبوحةلغتنامه دهخداسبوحة. [ س َح َ ] (اِخ ) از اسماء مکه است . (معجم البلدان ) (منتهی الارب ). نامی است مکه را عمرهااﷲ. (مهذب الاسماء).