دقتفرهنگ مترادف و متضادامعان، امعاننظر، تدقیق، تمرکزفکر، توجه، غوررسی، کنجکاوی، مداقه، مراقبت، نکتهبینی
دقتدیکشنری فارسی به انگلیسیaccuracy, accurateness, attention, care, carefulness, cautiousness, closeness, discretion, exactitude, exactness, fidelity, intentness, justness, niceness, nice
دغتلغتنامه دهخدادغت . [ دَ ] (ع مص ) فشردن گلوی کسی تا جان دهد. خفه کردن کسی را تا بقتل برسد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).