خاطرداشتلغتنامه دهخداخاطرداشت . [ طِ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) مراعات . جانبداری . طرفداری . علاقه . میل : بنا بر خاطرداشت گذاشته لشکریان هر بی اعتدالی که می کردند متعرض نمیشد.
فارغانهلغتنامه دهخدافارغانه . [ رِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) در حال فراغت و آسایش خاطر : داشت از تیغ و تیغبازی دست فارغانه به رود و باده نشست .نظامی .
طریفانلغتنامه دهخداطریفان . [ طَ ] (معرب ، اِ) نباتی است که در بهار روید و گل او مانند خسک بود و زرد و گرد بر گرد گل خارداشته باشد و به شیرازی انگویر و آن قرطم برّی بود و منفعت وی
پیراحمد خوافیلغتنامه دهخداپیراحمد خوافی . [ اَ م َ دِ خوا / خا ] (اِخ ) خواجه غیاث الدین . وی در سال 820 هَ . ق . به اتفاق خواجه احمد داود وزارت خاقان سعیدمیرزا شاهرخ بن امیرتیمور گورکان
احمدلغتنامه دهخدااحمد.[ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسرائیل الانباری مکنی به ابوجعفر. او نخست کاتب منتصر بود، بقول صاحب حبیب السیر، احمدبن اسرائیل سمت کتابت منتصر را هنگام ولیعهدی وی دا
هبةالغتنامه دهخداهبةا. [ هَِ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) (مولانا...) از عرفا و متصوفه ٔ قرن هفتم هجری که به وفور علم و صلاح معروف بوده . وی از مردم ترکستان و هنگامی که غازان خان در خ