بهرزاملغتنامه دهخدابهرزام . [ ب َ هََ ] (اِخ ) نام فرشته ای موکل بر سنگهای قیمتی و جواهرات . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
حسن سزائیلغتنامه دهخداحسن سزائی . [ ح َ س َ ن ِ س ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ لارنده . وی شیخ زاویه ٔ صوفیان گلشنی در ادرنه و متخلص به سزائی بود و در 1151 هَ . ق . درگذشت . دیوان ترکی دارد.
یولیوس سزارلغتنامه دهخدایولیوس سزار. [ س ِ ] (اِخ ) ژول سزار. نام قیصر مشهور روم است . رجوع به سزار و قیصر و تاریخ ایران باستان شود.