بهسازیدیکشنری فارسی به انگلیسیamelioration, amendment, betterment, correct, correction, culture, improvement, melioration, refinement, reform
اصلاح خطline conditioning, conditioningواژههای مصوب فرهنگستانبهسازی فنی عملکرد خطوط انتقال نظیر کاهش اعوجاج و کاهش مدت تأخیر در بسامدهای مختلف
مواد پیشرفتهadvanced materials, high tech materialsواژههای مصوب فرهنگستانموادی که براثر بهسازی مواد معمولی یا تولید مهندسیشدۀ مواد نو حاصل میشوند و عموماً کاربری و کارایی و ارزش افزودۀ زیادی دارند