بندگیرلغتنامه دهخدابندگیر. [ ب َ ] (اِ مرکب ) ساروجی که از آهک و پیه و پنبه و یا مو ترتیب دهند و در حمام و حوض جهت منع تراوش آب بکار برند و پیه دارو نیز گویند. || تیر بزرگ عمارت .
بگیرمگویش اصفهانی تکیه ای: hâgiru(n) طاری: hâgiru(n) طامه ای: hegiro(n) طرقی: hâgoro(n) کشه ای: hâgoro(n) نطنزی: hâgiro(n)
بگیردگویش اصفهانی تکیه ای: hâgire طاری: hâgira طامه ای: hegire طرقی: hâgera کشه ای: hâgera نطنزی: hâgira
بگیرندگویش اصفهانی تکیه ای: hâgirande طاری: hâgirand طامه ای: hegiran(d) طرقی: hâgirand کشه ای: hâgiran(d) نطنزی: hâgiran(d)
مخلفلغتنامه دهخدامخلف . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) شتر که از نه سالگی درگذشته باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)(غیاث ) (آنندراج ). شتر و ماده شتری که از نه سال درگذشته و در سال دهم
بندگیرلغتنامه دهخدابندگیر. [ ب َ ] (اِ مرکب ) ساروجی که از آهک و پیه و پنبه و یا مو ترتیب دهند و در حمام و حوض جهت منع تراوش آب بکار برند و پیه دارو نیز گویند. || تیر بزرگ عمارت .