12 مدخل
پیش بینی کردن، از پیش خبر دادن، از پیش حاکی بودن از
پیش بینی کننده
پیش بینی ها، از پیش خبر دادن، از پیش حاکی بودن از
پیش بینی شده، از پیش خبر دادن، از پیش حاکی بودن از
پیش بینی، از پیش نشان دادن، تخمین زدن، پیش بینی کردن
foreshadow
mark, mean , foreshadow, portend
at, ative _, by, foreshadow, from, ic _, of, over, than, via, with-