مهاءلغتنامه دهخدامهاء. [ م َ ] (ع اِ) کجی و عیب کاسه و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عیب و کجی در کاسه و جز آن . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
محاءلغتنامه دهخدامحاء. [ م َح ْ حا ] (ع ص ) بسیار پاک کننده ، در حدیث است که : السیف محاء الذنوب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به محا شود.
بلورلغتنامه دهخدابلور. [ ب َل ْ لو / ب ِل ْ ل َ / ب ِ وَ / ب ُ ] (ع اِ) معرب از کلمه ٔ بریلس یونانی ، لکن بریلس در یونانی بمعنی زبرجد و یا حومه یعنی زمرد ذبابی بوده است و در عرب
مسیرلغتنامه دهخدامسیر. [ م َ ] (اِ) به معنی یخ آمده و مسیریدیعنی یخ بست . (آنندراج ) (انجمن آرا). مَسَر. نیز به همین معنی است ، و این جای مسر است یعنی سرد است و بعضی بجای «م » «