مرکزیسازcentralizer, commutantواژههای مصوب فرهنگستاندر یک گروه، زیرگروه متشکل از همۀ عنصرهایی از گروه که با عنصری مفروض یا با همۀ عنصرهای زیرمجموعهای مفروض از گروه جابهجا میشوند
مجازیسازیvirtualizationواژههای مصوب فرهنگستانایجاد نمونۀ مجازی چیزی مانند سامانۀ عامل یا افزارۀ رایانش یا افزارۀ ذخیرهسازی یا افزارههای شبکه
عدسی موازیسازcollimating lensواژههای مصوب فرهنگستاننوعی عدسی که برای موازی ساختن پرتوهای ورودی به سامانۀ نوری به کار میرود
خودمرکزیسازself-centralizerواژههای مصوب فرهنگستانزیرگروه H از یک گروه G که با مرکزیساز خود برابر است
جابهجاشوcommutantواژههای مصوب فرهنگستانبرای مجموعهای مفروض در یک جبر باناخ، مجموعة همة اعضایی از جبر باناخ که با همة اعضای آن مجموعه قابل جابهجایی باشند متـ . مرکزیساز centralizer