دانولغتنامه دهخدادانو. [ ن َ وَ ] (اِخ ) نام جنسی از ساکنان روحانی زمین و آسمان بر حسب آنچه در باج پران آمده است . (ماللهند بیرونی ص 114 و 118 و 124).
دانوبلغتنامه دهخدادانوب . (اِخ ) نام بزرگترین و مهمترین رودخانه ٔ اروپای مرکزی و جنوبی است . ایستر. نهر طونه . این رود را بزبان آلمانی داناو و بزبان اسلواکی دوناج و بزبان هنگری د
دانورلغتنامه دهخدادانور. [ ن ُ نُر ] (اِخ ) دهی است از دهستان باهو کلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. واقع در 28هزارگزی جنوب خاور دشتیاری کنار راه مالرو دشتیاری به ریمیدان . جلگه
دانورسلغتنامه دهخدادانورس . [ وِ ] (اِخ ) نام قصبه ای است در بیست هزارگزی شمالی بستون در ایالت ماساچوست آمریکای شمالی . (از قاموس الاعلام ترکی ).
دانوشلغتنامه دهخدادانوش . (اِخ ) نام مردی که عذرا را فروخت و عذرا نام معشوقه ٔ وامق است و داستان این دو عاشق و معشوق را عنصری بنظم کشیده بوده است منتهی از مجموع آن جز ابیاتی بشاه
دانوکرشنلغتنامه دهخدادانوکرشن . [ ک َ ش َ ] (اوستایی ، نف مرکب ) صورت اوستایی کلمه مرکب «دانه کش » است و دانه کش صفتی است برای مورچه . (از فرهنگ ایران باستان ص 198). رجوع به دانه کش
دانوبلغتنامه دهخدادانوب . (اِخ ) نام بزرگترین و مهمترین رودخانه ٔ اروپای مرکزی و جنوبی است . ایستر. نهر طونه . این رود را بزبان آلمانی داناو و بزبان اسلواکی دوناج و بزبان هنگری د
دانورلغتنامه دهخدادانور. [ ن ُ نُر ] (اِخ ) دهی است از دهستان باهو کلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. واقع در 28هزارگزی جنوب خاور دشتیاری کنار راه مالرو دشتیاری به ریمیدان . جلگه
دانورسلغتنامه دهخدادانورس . [ وِ ] (اِخ ) نام قصبه ای است در بیست هزارگزی شمالی بستون در ایالت ماساچوست آمریکای شمالی . (از قاموس الاعلام ترکی ).