خربنهلغتنامه دهخداخربنه . [ خ َ ب ُ ن َ ] (اِخ ) نام قلعه و حصاری بوده است بخراسان بنابر نقل شاهنامه ، و شاید خربنه با جرمیه یکی بوده و تصحیفی واقع شده است . (یادداشت بخط مؤلف )
خربزهگویش اصفهانی تکیه ای: xarbiza طاری: harbiza طامه ای: xarbize طرقی: herbiza کشه ای: herbiza نطنزی: xarbeze
گنبدین کوهلغتنامه دهخداگنبدین کوه . [ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) نام قلعه ٔ محکمی است در خراسان : دژگنبدین کوه تا خربنه دژ لاژوردین ز بهر بنه .فردوسی .
لاژوردینلغتنامه دهخدالاژوردین . [ ژْ / ژَ وَ ] (اِخ ) نام قلعتی محکم : دژ گنبدین کوه تا خربنه دژ لاژوردین ز بهر بنه . فردوسی .
جرمنهلغتنامه دهخداجرمنه . [ ] (اِخ ) ولف در لغت شاهنامه این کلمه رانام محل و قلعه ای در خراسان دانسته و گفته است در شاهنامه چاپ مول خربنه است . (در حدود العالم جرمنگان به اسم محل