ادهملغتنامه دهخداادهم . [اَ هََ ] (اِخ ) ابن عمرو. رجوع به عقدالفرید چ محمدسعید العریان ج 3، و رجوع به فهرست همین جلد شود.
ادهملغتنامه دهخداادهم . [ اَ هََ ] (اِخ ) ابن ضرار الضبی . رجوع به عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 6 ص 44 شود.
ادهم بیکلغتنامه دهخداادهم بیک . [ اَ هََ ب َ ] (اِخ ) نام دو تن از شعرای ایرانی از مردم قزوین . اجداد یکی از آندو از زمان چنگیزخان از بزرگان ولایت قزوین بودند و این بیت از اوست :صیا
ادهم پاشالغتنامه دهخداادهم پاشا. [ اَ هََ ] (اِخ ) از رجال دولت عثمانی متولد در جزیره ٔ کی ُ. وی در جنگهای یونان و عثمانی فرمانده سپاه عثمانی بود. (1823 - 1893م .).
ادهماملغتنامه دهخداادهمام . [ اِ هَِ ] (ع مص ) سیاه شدن . ادهم و خاکسترگون گردیدن . (منتهی الارب ). || سیاه شدن اسب . (زوزنی ). خاکسترگون شدن اسب . || بور شدن اسب . || سیاه گردیدن
ادهمیلغتنامه دهخداادهمی . [ اَ هََ ] (اِخ ) عبدالقادربن علی الحسین . نزیل مدینه و خادم فراشة شریفة در حجره ٔ نبویه . او راست : اربع رسایل :1- میزان العدل فی مقاصد احکام الرمل .2-
ادهم بیکلغتنامه دهخداادهم بیک . [ اَ هََ ب َ ] (اِخ ) نام دو تن از شعرای ایرانی از مردم قزوین . اجداد یکی از آندو از زمان چنگیزخان از بزرگان ولایت قزوین بودند و این بیت از اوست :صیا
ادهم پاشالغتنامه دهخداادهم پاشا. [ اَ هََ ] (اِخ ) از رجال دولت عثمانی متولد در جزیره ٔ کی ُ. وی در جنگهای یونان و عثمانی فرمانده سپاه عثمانی بود. (1823 - 1893م .).
ادهماملغتنامه دهخداادهمام . [ اِ هَِ ] (ع مص ) سیاه شدن . ادهم و خاکسترگون گردیدن . (منتهی الارب ). || سیاه شدن اسب . (زوزنی ). خاکسترگون شدن اسب . || بور شدن اسب . || سیاه گردیدن