خشکِ نوچtack dry, tacky dryواژههای مصوب فرهنگستانویژگی یک چسب زمانی که به میزان کافی مواد فرّار خود را ازطریق تبخیر یا جذب در زیرآیند (substrate) از دست داده و به نوچی دلخواه رسیده باشد
tackدیکشنری انگلیسی به فارسیتساوی، رویه، میخ سرپهن کوچک، پونز، مشی، خوراک، میخ زدن، ضمیمه کردن، پونز زدن
فشنغلغتنامه دهخدافشنغ. [ ] (اِ) فشغ است . (فهرست مخزن الادویه ). فشغ. فشاغ . رجوع به فشغ و فشاغ شود.