معنی subdue | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

subdue

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زیر پا گذاشتن، مطیع کردن، رام کردن، مقهور ساختن، تسلیم کردن

جست‌وجوی مشابه

subduers

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زیرکاران

subdued

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ضعیف، مطیع کردن، رام کردن، مقهور ساختن، تسلیم کردن

subduement

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مجازات

subduer

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زیرکی

subduedly

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تضعیف

جست‌وجوی متن

تحت کنترل در آوردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

subdue

کاستن از زندگی چیزی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

subdue

کاستن از شدت چیزی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

subdue

تحت اختیار در آوردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

subdue, subjugate

از پا درآوردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

get, prostrate, overwhelm, subdue