6 مدخل
پیش داوری شده، قبلا مقرر داشتن، قبلا وقوع امری را ترتیب دادن
بازبینی شده
پیش داوری ها، قبلا مقرر داشتن، قبلا وقوع امری را ترتیب دادن
پیشگیری
preordain
foreordain, ordain, predestine, preordain, destine