معنی assassinator | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی دقیق

assassinator

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تروریست

جست‌وجوی مشابه

assassinatress

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تروریست

assassinated

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ترور شد، کشتن، ترور کردن، بقتل رساندن، سربه سر کردن

assassinations

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ترورها، ترور، قتل

assassinating

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ترور، کشتن، ترور کردن، بقتل رساندن، سربه سر کردن

assassinative

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تروریستی

جست‌وجوی متن

آدمکشی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

assassination, blood, bloodletting, bloodshed, foul play, homicide

به قتل رساندن (قتل های سیاسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

assassinate

ترور

دیکشنری فارسی به انگلیسی

assassination

ترور کردن (قتل های سیاسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

assassinate

قتل

دیکشنری فارسی به انگلیسی

assassination, homicide, kill, killing, manslaughter, murder