غابهفرهنگ انتشارات معین(بِ یا بَ) [ ع . غابة ] (اِ.) 1 - زمین پست و هموار 2 - نیزة دراز. 3 - بیشه درختان انبوه و درهم پیچیده . ج . غاب و غابات .
قعبهفرهنگ انتشارات معین(قَ بِ یا بَ) [ ع . قعبة ] (اِ.) 1 - جعبه یا قوطی ای که زنان در آن مواد معطر می ریختند. 2 - قدح ، قعب .
غابةلغتنامه دهخداغابة. [ ب َ ] (اِخ ) قریه ای است در بحرین . (معجم البلدان ). و در نزهة القلوب حمداﷲ مستوفی ذیل بحرین آرد: و شهرستان آن [بحرین ] را [هجر] گفته اند، اردشیر بابکان
غابةلغتنامه دهخداغابة. [ ب َ ] (ع اِ) زمین پست هموار. || گروه مردمان . || نیزه ٔ دراز یا نیزه ٔ لرزان . || بیشه ٔ درختان انبوه و درهم پیچیده ، یقال : لیث غابة. ج ، غاب و غابات .
غابةلغتنامه دهخداغابة. [ ب َ ] (اِخ ) قریه ای است در بحرین . (معجم البلدان ). و در نزهة القلوب حمداﷲ مستوفی ذیل بحرین آرد: و شهرستان آن [بحرین ] را [هجر] گفته اند، اردشیر بابکان