برشةلغتنامه دهخدابرشة. [ ب ُ ش َ ] (ع اِ) بَرَش . خجکهای سیاه یا سپید بر اسب بخلاف رنگ آن . || خجک ناخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به برش شود.
برشهرلغتنامه دهخدابرشهر. [ ب َ ش َ ] (اِخ ) ابرشهر. نام باستانی شهر نیشابور است . رجوع به نیشابور شود.
برشهیلغتنامه دهخدابرشهی . [ ب َ ش َ ] (اِ) موی نرم و ملایم که بر جناح مرغان باشد. || جناح مرغ . (آنندراج ).
برشهرلغتنامه دهخدابرشهر. [ ب َ ش َ ] (اِخ ) ابرشهر. نام باستانی شهر نیشابور است . رجوع به نیشابور شود.
برشهیلغتنامه دهخدابرشهی . [ ب َ ش َ ] (اِ) موی نرم و ملایم که بر جناح مرغان باشد. || جناح مرغ . (آنندراج ).
ریفواژهنامه آزادبرشهای تقریبا هم اندازه در میوه های حجیم مانند هندوانه و خربزه(همان برش شتری) را گویند.(بیشتر در زبان لری)