استقامت مهارmooring restraintواژههای مصوب فرهنگستانمیزان مقاومت سامانۀ مهار در برابر نیروهای وارد بر شناور
بخوی مهارmooring shackleواژههای مصوب فرهنگستانهرزگردی که در مهار کشتی برای بخو کردن دو زنجیر و جلوگیری از به هم پیچیدن آنها به کار میرود متـ . بخوی شناوه، بخوی بویه buoy shackle
تکشناوۀ مهارsingle buoy mooring, single-point bouy mooring, SBMواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شناوه/ بویه که در آبهای کمعمق نصب میشود و برای مهار شناورها بهویژه مایعبَرها به کار میرود متـ . تکبویۀ مهار تکسازۀ مهار single point mooring,S
mooningدیکشنری انگلیسی به فارسیmooning، سرگردان بودن، اواره بودن، ماه زده شدن، دیوانه کردن، بیهوده وقت گذراندن، پرسه زدن