زیمایهبَرblancherواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی که در آن عمل زیمایهبَر/ آنزیمبَری صورت میگیرد متـ . آنزیمبَر
blanchedدیکشنری انگلیسی به فارسیشفاف، رنگ پریده کردن، سفیدکردن، سفیدپوست کردن، رنگ چیزی را بردن، سفید شدن، رنگ پریده یا سفید شدن