آمختهلغتنامه دهخداآمخته . [ م ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف / نف ) مخفف آموخته . تعلیم یافته . یادگرفته : بکشتش بسی دشمنان بی شمارکه آمخته بد از پدر کارزار. دقیقی . || تعلیم داده . یادداده
آمخته آویدَهگویش بختیاریآموخته شده (به کودک یا جانورى اطلاق مىشود که عادت کرده است کارى راخود انجام دهد).