آب مقطرلغتنامه دهخداآب مقطر. [ ب ِ م ُ ق َطْ طَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آب حاصل کرده از بخار. آبی که با قرع و انبیق تصفیه شده باشد.
آب مقطرفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهآبی که با دستگاه تقطیر طی فرایند سردکردن بخار آب به دست میآید و خالی از املاح مواد معدنی است. Δ در طب و داروسازی به کار میرود.
آب مقطرdistilled waterواژههای مصوب فرهنگستانآب عاری از نمکهای محلول و ذرات کلوئیدی و سایر ناخالصیها که از چگالش بخار آب تولید شده باشد
ابدیکشنری عربی به فارسیبابا , باباجان , اقاجان , پدر , والد , موسس , موجد , بوجود اوردن , پدري کردن , پدرشاه , رءيس خانواده , ريش سفيد قوم , ايلخاني , شيخ , بزرگ خاندان , پدرسالا ر
آبلغتنامه دهخداآب . (اِ) (اوستائی آپ ap، سانسکریت آپ َ apa، پارسی باستانی آپی api، پهلوی آپ ap) مایعی شفاف بی مَزه و بوی که حیوان از آن آشامد و نبات بدان تازگی و تری گیرد. و آ
مقطرلغتنامه دهخدامقطر. [ م ُ ق َطْ طَ ] (ع ص ) قطره قطره چکانیده شده . (غیاث ) (آنندراج ). قطره قطره چکیده و قطره قطره چکانیده . (ناظم الاطباء) : پر فایده و نعمت چون ابر به نورو