یسنالغتنامه دهخدایسنا. [ ی َ ] (اِخ ) نام جزء مهم اوستاست و این کلمه به معنی ستایش و حمد و جشن می آید و آن شامل هفتاد و دو فصل است . (یادداشت مؤلف ). در اوستایی یسنه [ همریشه ٔ
یسناواژهنامه آزادپرستش،ستایش،یکی از بخش های مذهبی که درموقع مراسم مذهبی خوانده میشود. ستایش -نماز -جشن-ستایش شادمانه راطاووس پرستش، نماز.
یسنافرهنگ انتشارات معین(یَ) (اِ.) 1 - پرستش ، ستایش . 2 - یکی از بخش های اوستا که در هنگام مراسم مذهبی خوانده می شود.
یسنافرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. یکی از بخشهای پنجگانۀ اوستا که هنگام مراسم مذهبی خوانده میشود.۲. ستایش؛ پرستش.۳. نماز.
یسنافرهنگ نامها(تلفظ: yasnā) (اوستایی) هم ریشه با یشت ، در لغت به معنی پرستش ، ستایش ، نماز ، جشن و در اصطلاح نام یکی از بخشهای پنجگانهی اوستا و مهمترین آنهاست .
یرناءلغتنامه دهخدایرناء. [ ی َ / ی ُ رَن ْ ن َءْ] (ع اِ) یرنا. یرناء. حنا یا رنگی است مانند حنا. (منتهی الارب ). حنا. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). گفته اند اگر به فتح یاء
یرناءلغتنامه دهخدایرناء. [ ی ُ رَن ْ نا ] (ع اِ) یرناء. یرنا. حنا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). حنا یا رنگی است مانند حنا. (آنندراج ). فنا. عُلام . رقون . رقا
یرناءةلغتنامه دهخدایرناءة. [ ی َ ن َ ءَ ] (ع مص ) رنگ کردن چیزی را به حنا. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
یرنالغتنامه دهخدایرنا. [ ی َ رَ نا / ی ُ رَن ْ نا ] (ع اِ) یرناء. حنا. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (اختیارات بدیعی ). حنا یا رنگی است مانند حنا. (منتهی الارب
یزناکلغتنامه دهخدایزناک . [ ی َ ] (ص مرکب ) که پر از گیاه یز است . که یز فراوان در آن روید: وادی مُغرز؛ رودبار یزناک . (منتهی الارب ). رجوع به یز شود.
زورفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهظرف آبی که زردشتیان هنگام خواندن یسنا با هوم و برسم در پرستشگاه حاضر میکنند و موبد با خواندن آیات اوستایی آن را تقدیس میکند.
یسنلغتنامه دهخدایسن . [ ی َ ن َ] (اِخ ) یسنا. نام یکی از کتابهای اوستا. (یادداشت مؤلف ). یسنا. (یشتها ج 1 ص 626). رجوع به یسنا شود.
تندرستیلغتنامه دهخداتندرستی . [ ت َ دُ رُ ] (اِخ ) اسمی است که به یسنا 60 داده شده . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). هات شصتم را پارسیان «تندرستی » هم نامیده اند. (یسنا بخش 2 ص 74). دعای