353 مدخل
(وَ طَ) [ ع . وساطة ] (اِمص .) میانجی - گری ، شفاعت .
پا درمیانی، میان جی گری، میانج
وساطة , وسيط , وکالة
توسط، خواهشگری، دخالت، شفاعت، مداخله، میانجیگری
agency, intercession
میانجیگری کردن
توسط
وسيط
intercede, interpose, mediate
ميانجيگري , وساطت
وساطت
وساطت زنانه
وساطت توسط پیر زن عاقل
وساطت کردن، میانجیگری، واسطه شدن، وسیله شدن
وساطت کردن، میانجی شدن، میانگیری کردن، میانهگیری کردن