فعالسازی 1activation 1واژههای مصوب فرهنگستانفرایند آمایش (treatment) یک ماده با گرما یا تابش یا یک مادۀ فعالکننده که براثر آن انرژی درونی مادۀ اولیه افزایش مییابد
tugدیکشنری انگلیسی به فارسیتیراندازی، یدک کش، زحمت، تقلا، کشش، کوشش، بزحمت کشیدن، بازور کشیدن، تقلا کردن، کوشیدن