هنبونهواژهنامه آزادهمان انبان و انبانه است که در لفظ عامیانه هنبونه میگویند. در این ضربالمثل آمده:موشه به هنبونه کاری نداره، هنبونه میره سراغ موشه
ارسال المثلفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدر بدیع، آوردن مثل مشهور یا سخن حکیمانه در شعر که حکم ضربالمثل پیدا کند، مانندِ این شعر: هرچه داری شب نوروز به می ساز گرو / غم روزی چه خوری، روز نو و روزی نو (
اصلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال عدۀ کلی، حُکم، اصل بدیهی، گفته، ضربالمثل، گفتۀ بزرگان، کلمات قصار، کلام موجز، مَثَل، سنت، فتوا امثالوحِکَم اصول اولیه، معلومات مقدماتی ◄
جملهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه جمله، پاراگراف، عبارت، اصطلاح فرمول، فرمول ریاضی، کلیشه ضربالمثل، اصل کلام، سخن، نوشته، متن پیشینه سطر، بند جملۀ معتر
مثلفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. کلامی کوتاه و کلیشهای برای بیان معنایی عمیق که میان مردم مشهور است؛ داستان؛ ضربالمثل.۲. نمونه؛ مثال.۳. صفت؛ حالت.۴. [قدیمی] قصه؛ داستان. مثل سائر: [قدیمی]