تیرماهلغتنامه دهخداتیرماه . (اِ مرکب ) نام ماه چهارم از سالهای شمسی که بودن آفتاب در برج سرطان باشد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نام ماهی است در تاریخ فرس . (کشاف اصطلاحات الفنون )
تیرماهیلغتنامه دهخداتیرماهی . (اِ مرکب ) نوعی از انگور است . (برهان ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : تا وقت مهرگان همه گیتی چو زر بوداز آب تیرماهی و از باد مهرگان . منوچهری .تیر
تیرماهیلغتنامه دهخداتیرماهی . (ص نسبی ) خریفی . خزانی .پائیزی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). خریفی . || منسوب به تیرماه و تابستانی . (ناظم الاطباء).
اعتدال تیرماهیلغتنامه دهخدااعتدال تیرماهی . [ اِ ت ِ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) همان اعتدال خریفی است : و دیگر را نقطه ٔ اعتدال تیرماهی خوانند، و این آن است که چون آفتاب از وی بگذرد به
تیرآهنلغتنامه دهخداتیرآهن . [ هََ ] (اِمرکب ) ستونهائی از آهن که امروز بجای الوار و ستونهای چوبی در ساختمانها بکار برند استحکام بیشتر را.
تیرماهیلغتنامه دهخداتیرماهی . (ص نسبی ) خریفی . خزانی .پائیزی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). خریفی . || منسوب به تیرماه و تابستانی . (ناظم الاطباء).
تیرماهیلغتنامه دهخداتیرماهی . (اِ مرکب ) نوعی از انگور است . (برهان ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : تا وقت مهرگان همه گیتی چو زر بوداز آب تیرماهی و از باد مهرگان . منوچهری .تیر