تریاق فاروقلغتنامه دهخداتریاق فاروق . [ ت َ / ت ِرْ ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) همین معجون تریاق است که مذکور شد. (ناظم الاطباء). شریف ترین انواع آن تریاق فاروق است که او را به لغت
تریاقلغتنامه دهخداتریاق . [ ت ِرْ ] (اِخ ) دهی است به هرات . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ). و رجوع به تریاقی شود.
تریاقفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهترکیبی از داروهای مسکّن و مخدّر که در طبّ قدیم بهعنوان ضد درد و ضد سم به کار میرفته؛ پادزهر؛ پازهر؛ داروی ضد زهر؛ تریاک: ◻︎ هرغمی را فرجی هست ولیکن ترسم / پیش
تریاقلغتنامه دهخداتریاق . [ ت َ / ت ِرْ ] (معرب ، اِ) معرب تریاک و آن دوایی مرکب است معروف ، که چند ادویه را کوفته و بیخته در شهد آمیزند و آن دافع اقسام زهرهای نباتی و حیوانی باش
تریاق الافاعیلغتنامه دهخداتریاق الافاعی . [ ت َ / ت ِرْ ق ُل ْ اَ ](ع اِ مرکب ) تریاق الافاعی لمثرود یطوس تریاق اکبر. تریاق فاروق . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تریاق فاروق و تریاق
تریاق کبیرلغتنامه دهخداتریاق کبیر. [ ت َ / ت ِرْ ق ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) معجونی است مرکب از هفتاد ادویه و این را تریاق فاروق نیز گویند. دافع جمیع زهرها و مقوی دل و دماغ . (غ
تریاق اکبرلغتنامه دهخداتریاق اکبر. [ ت َ / ت ِرْ ق ِ اَ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تریاق فاروق ، تریاق الافاعی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). داروئی که از گوشت افعی ها بدست آرند. (اب
تریاقفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهترکیبی از داروهای مسکّن و مخدّر که در طبّ قدیم بهعنوان ضد درد و ضد سم به کار میرفته؛ پادزهر؛ پازهر؛ داروی ضد زهر؛ تریاک: ◻︎ هرغمی را فرجی هست ولیکن ترسم / پیش
تریاقلغتنامه دهخداتریاق . [ ت َ / ت ِرْ ] (معرب ، اِ) معرب تریاک و آن دوایی مرکب است معروف ، که چند ادویه را کوفته و بیخته در شهد آمیزند و آن دافع اقسام زهرهای نباتی و حیوانی باش