بیتالغتنامه دهخدابیتا. [ ب َ ] (هزوارش ، اِ) به لغت زند و پازند بمعنی خانه است که بعربی بیت خوانند. (از برهان قاطع). هزوارش بیتا ، پهلوی «خانک » (= خانه )... بیتا (خانه ). (از ح
بی تالغتنامه دهخدابی تا. (ص مرکب ، ق مرکب ) بدون تا و چین . رجوع به تا شود. || یکتا. فرد. بی مانند. (فرهنگ فارسی معین ). بی عدیل . بی نظیر. بی همال . بی کفو : از لئیمان به طبع بی
بیت الغتنامه دهخدابیت ا. [ ب َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) بیت الحرام . (آنندراج ). کعب . بیت اﷲ الحرام زاده اﷲ تشریفاً و تعظیماً. (منتهی الارب ). بیت الدعا. (مجموعه ٔ مترادفات ص 342). بی
بی تادیکشنری فارسی به انگلیسیincomparable, individual, inimitable, matchless, nonpareil, one-off, peerless, singleton, singular, unapproachable, unique, unparalleled
بیتابانهلغتنامه دهخدابیتابانه . [ ن َ / ن ِ ] (ق مرکب ) بزودی و فوراً و بخودی خود.(ناظم الاطباء). بی تحمل . بی توان . رجوع به تاب شود.
بیتانهلغتنامه دهخدابیتانه . [ ن َ / ن ِ ] (هزوارش ، اِ) بیگانه که نقیض آشنا باشد بلغت زند و پازند. (برهان ) (از آنندراج ). به لغت زند و پازند، بیگانه و اجنبی . (ناظم الاطباء) (از
بی تابلغتنامه دهخدابی تاب . (ص مرکب ) بیقرار و بی طاقت . (آنندراج ). آنکه آرام و قرار ندارد. بی قرار. بی طاقت . (فرهنگ فارسی معین ). ناتوان و ضعیف و زبون و ناشکیبا و بی آرام . (نا