تیغه بازلغتنامه دهخداتیغه باز. [ غ َ / غ ِ ] (نف مرکب )شمشیرباز. بهادر. جنگجو. (ناظم الاطباء). شمشیرزن .
تیلهلغتنامه دهخداتیله . [ ل ِ / ل َ ] (اِ) سفال شکسته ٔ خردشده . (ناظم الاطباء). خرده ٔسفال . ریزه ٔ سفال . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || در تداول ؛ سنگ مدوری که بدان قمار بازند
میللغتنامه دهخدامیل . (معرب ، اِ) واحد مسافت . در روم قدیم برابر 1620 یارد انگلیسی و معادل با 1482 متر فرانسوی یا یک میل و نیم ایرانی موافق مقادیر جدید می باشد. مقدار منتهای در
مشت زدنلغتنامه دهخدامشت زدن . [ م ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) با مجموع انگشتان گره کرده به کف دست ، ضربه زدن . ضربه زدن با مجموع انگشتان گره کرده با کف . زخم زدن با انگشتان گره کرده . (از
نیلغتنامه دهخدانی . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) قصب . (آنندراج ) (منتهی الارب ). گیاهی آبی و دارای ساقه ٔ میان کاواک و راست . (ناظم الاطباء). گیاهی که ساقه ٔ آن دراز و میان تهی و به ضخ
مانیلغتنامه دهخدامانی . (اِخ ) نام نقاشی بوده مشهوردر زمان اردشیر و بعضی گویند در زمان بهرام شاه بودو بعد از عیسی علیه السلام ظاهر شد و دعوی پیغمبری کرد، و بهرام شاه بن هرمز شاه