چاقچورلغتنامه دهخداچاقچور. (اِ) چاخچور. چاقشور. دولاغ . شلواری فراخ و دو پاچه بهم پیوسته که از کمر تا نوک انگشتان پای را مستور میداشت و زنان هنگام بیرون رفتن از خانه میپوشیدند. نو
چادر چاقچور کردنلغتنامه دهخداچادر چاقچور کردن . [ دَ / دُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ملبس به چادر و چاقچور شدن . چادر و چاقچور پوشیدن . || کنایه از آماده شدن زن برای خارج شدن از خانه .
چادر چاقچورلغتنامه دهخداچادر چاقچور. [ دَ / دُ ](اِ مرکب ) جامه ٔ زنان آنگاه که از خانه بیرون میرفتند مرکب از شلواری فراخ و دوپاچه بهم پیوسته که از کمر تا نوک انگشتان پای را می پوشید (
چادر چاقچور کردنلغتنامه دهخداچادر چاقچور کردن . [ دَ / دُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ملبس به چادر و چاقچور شدن . چادر و چاقچور پوشیدن . || کنایه از آماده شدن زن برای خارج شدن از خانه .
چادر چاقچورلغتنامه دهخداچادر چاقچور. [ دَ / دُ ](اِ مرکب ) جامه ٔ زنان آنگاه که از خانه بیرون میرفتند مرکب از شلواری فراخ و دوپاچه بهم پیوسته که از کمر تا نوک انگشتان پای را می پوشید (
چادر چاقچوریلغتنامه دهخداچادر چاقچوری . [ دَ / دُ ] (ص نسبی ) زنی که چادر و چاقچور پوشیده است . || کنایه است از جنس زن .